بازاریابی از جمله حرفههای جذاب و البته پیچیدهای است که این روزها طرفداران بسیاری دارد و مسلم است که هر کسبوکاری، بزرگ یا کوچک، برای موفقیت به بازاریاب و بازاریابی خوب که مسلط به قواعد بازاریابی هستند، نیاز دارد. اما یک بازاریاب خوب چه ویژگیهایی دارد؟ آیا او فردی باهوش با مهارتهای حیرتانگیز بازاریابی است؟
شاید در نظر افراد عادی اینطور به نظر برسد، اما در حقیقت، هر کسی میتواند یک بازاریاب خوب باشد، بهشرطی که بداند چه کارهایی را باید انجام دهد و از انجام چه کارهایی بپرهیزد. به عبارتی دیگر، هر بازاریابی باید از مجموعهای از اصول بازاریابی پیروی کند؛ قواعدی که او را از اشتباههای رایج بازاریابی حفظ میکند.
در ادامه این مقاله، به بیان 10 قاعده بازاریابی میپردازیم که هر بازاریاب خوبی برای موفقیت به آن نیاز دارد.
قاعده اول: از کانالهای بازاریابی بهطور بهینه استفاده کنید!
امروزه، کانالهای بازاریابی بیشماری در دسترس است و همواره کانالهای جدیدی نیز ظهور میکند. یک بازاریاب خوب باید بداند چگونه میتواند از کانالهای بازاریابی به بهترین نحو بهره ببرد. نکات زیر در رابطه با استفاده از کانالهای بازاریابی اهمیت بسیاری دارند:
- در هنگام مواجهه با یک کانال نوظهور عجله نکنید. کانالهای جدیدی که اثربخشیشان اثبات نشده، به احتمال زیاد باعث هدر رفتن وقتتان میشوند. اندکی صبر کنید تا کانال مد نظرتان امتحانش را پس بدهد.
- هوشمند باشید و کانالهای جدید را زیر نظر بگیرید. زمانی که متوجه میشوید کانالی جدید در حال شکوفایی است و پتانسیل بالایی برای بهرهبرداری دارد، سریعاً به سراغش بروید و ببینید که چگونه میتوانید از آن در راستای اهداف کسبوکارتان استفاده کنید.
- تمام کانالهای بازاریابی، حتی بهترین آنها بالاخره روزی اشباع میشوند. در این حالت، برخی از کانالها به کنار میروند، اغلبشان پابرجا میمانند و برخی، دیگر بهخوبی قبل کار نمیکنند. در نتیجه، زمانی که میبینید کانالی کارایی بالایی دارد، تا جایی که میتوانید از آن بهرهبرداری کنید، پیش از آنکه اشباع شود و شرایطش تغییر کند.
- هیچگاه تنها بر یک کانال بازاریابی اتکا نکنید، زیرا اگر اشباع شود و کاراییاش را از دست بدهد، کسبوکارتان با مشکل بزرگی روبهرو میشود. بهترین کار این است که از تمامی کانالهای بازاریابی اصلی و مهم در راستای اهداف کسبوکارتان بهرهبرداری کنید.
برخی از کانالهای بازاریابی عبارتاند از:
قاعده دوم: مدیر فروش و بازاریابی باید یک شخص باشد.
برای اینکه کسبوکارتان واقعاً رشد کند، به یک نفر احتیاج دارید که از تمامی فرآیند تعامل مشتریان با شما آگاه باشد. برای مثال، او باید بداند که چگونه افراد جذب وبسایتتان میشوند، به دنبال چه چیزی هستند، چگونه میتوانید محصولتان را به آنها بفروشید و چگونه باید مشتریانتان را حفظ کنید.
تمرکز این شخص نه بر بازاریابی و نه بر فروش بلکه باید بر روی هر دوی اینها باشد. بخش بازاریابی و فروش میتوانند دو بخش مجزا باشند و جدا از هم کار کنند، اما هر دو باید یک رئیس داشتهباشند، زیرا در غیر این صورت، ارتباط موثری با یکدیگر نخواهند داشت و نرخ تبدیل مشتریان بالقوهتان به مشتریان واقعی کاهش مییابد.
قاعده سوم: از اهمیت پیامرسانی غافل نشوید!
هر چهقدر هم که توانایی ایجاد ترافیک بالایی داشتهباشید و افراد زیادی از وبسایتتان بازدید کنند، اگر مردم متوجه نشوند که شما چه مزیتی بر رقیبانتان دارید و چه لزومی دارد که از شما خرید کنند، هیچگاه موفق نمیشوید. پیامی که به مخاطبانتان منتقل میکنید باید بینظیر باشد. بنابراین، باید برایش به اندازه کافی زمان و انرژی صرف کنید.
معمولاً پیامرسانی عالی نیازمند داستانگویی و درک مشتریان است. ممکن است حتی نیاز باشد که از مشتریانتان نظرسنجی کنید یا با آنها تلفنی گفتوگو کنید. در هر صورت، میتوانید به کمک دادههای کیفی پیامی اثربخش خلق کنید. فراموش نکنید که هر سال باید اثربخشی پیامتان را آزمایش کنید، زیرا شرایط بازار تغییر میکند و این مسئله بر پیامرسانیتان اثر میگذارد.
قاعده چهارم: اعداد هیچگاه دروغ نمیگویند!
نظر افراد اهمیتی ندارد! این یکی از قواعد بازاریابی است که ممکن است برایتان عجیب باشد. اما بازاریابی باید همیشه رویکردی مبتنی بر داده داشتهباشد. اعداد را زیر نظر بگیرید و دائماً آنها را بررسی کنید، زیرا شرایط با گذر زمان تغییر میکند. روشی که امروز کارآمد است ممکن است در آینده، به خاطر عوامل غیرقابل کنترلی نظیر مسائل مربوط به امنیت و حریم خصوصی دیگر کارساز نباشد.
مطمئن باشید که اعداد دروغ نمیگویند. برای مثال، ممکن است از کاربران وبسایتتان بشنوید که از دیدن پیامهایی که هنگام خروج روی صفحه کامپیوترشان ظاهر میشوند متنفرند. در عین حال، دادهها نشان میدهند که این پیامها درآمد ماهیانهتان را 10 درصد افزایش دادهاند.
به دادهها اعتماد کنید و به استفاده از این پیامها ادامه دهید، حتی اگر افراد سازمانتان در این زمینه با شما مخالف باشند. تا زمانی که کاری غیراخلاقی انجام نمیدهید، از دادهها پیروی کنید.
قاعده پنجم: برندسازی بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
فرق نمیکند برندی شخصی باشد یا مربوط به یک کسبوکار، مردم عاشق برندها هستند و با آنها ارتباط برقرار میکنند. با برندسازی، شما در واقع به کمک بازاریابی طول عمر کسبوکارتان را افزایش میدهید.
یکی از مهمترین قواعد بازاریابی برندینگ است. بنابراین هیچگاه از برندسازی غافل نشوید و از روز اول بر روی برندتان کار کنید. مهم نیست کسبوکارتان چهقدر بزرگ یا کوچک است، شما باید تمام تلاشتان را برای رشد برندتان بهکار گیرید. در کوتاه مدت، برندسازی نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را افزایش نمیدهد و سنجش میزان ارزشآفرینی یک برند در حال رشد کار سختی است، اما به هر حال، مطمئن باشید که تلاشهایتان بیثمر نمیماند.
همچنین، این نکته را همیشه به یاد داشتهباشید: هیچگاه برندتان را قربانی افزایش فروش یا ترافیک نکنید! داشتن ترافیک و فروش کم در کوتاهمدت، خیلی بهتر از تخریب برندتان در بلندمدت است. بدون شک، ترمیم برند تخریبشدهتان بسیار سخت و هزینهبر خواهدبود.
قاعده ششم: از روز اول، یک مدیر بازاریابی اشتراکی (یا همکاری در فروش) استخدام کنید.
همواره در حوزه کسبوکارتان افراد یا کسبوکارهایی وجود دارند که رقیب شما نیستند و شما میتوانید همکاری اثربخشی با آنها داشتهباشید. بنابراین، بهتر است منابعی (نیروی انسانی، هزینه، زمان و …) را به برقراری ارتباط و همکاری با این وبسایتها و شرکتها اختصاص دهید.
بازاریابی اشتراکی شیوهای مؤثر برای رشد در بلندمدت، بدون صرف هزینه زیاد است. حتی اگر محصول یا خدمتتان آماده ارائه به بازار نیست، مدیر بازاریابی اشتراکیتان را از همان روز اول استخدام کنید، زیرا 6 ماه طول میکشد تا با کسبوکارهای مختلف تعامل کند و مجموعه پرباری از همکارها و شرکای راغب را تهیه کند.
قاعده هفتم: از همان ابتدا به سراغ اینفلوئنسرهای مناسب بروید.
اغلب افراد با برندهای شخصی ارتباط بهتر و عمیقتری برقرار میکنند تا با برندهای شرکتی. اینفلوئنسرها کسانی هستند که در حوزهای خاص برند شخصیشان را ایجاد کرده و بهخاطر دانش، توانمندیها، جذابیت یا علل دیگر، میان مردم به محبوبیت رسیدهاند و بر آنها تأثیر میگذارند.
همکاری با اینفلوئنسرها به شما کمک میکند سریعتر مشتری جذب کنید، البته بهشرطی که با افرادی مناسب همکاری کنید. حوزه فعالیت اینفلوئنسرهای مد نظرتان باید با زمینه کاری شما مرتبط باشد، وگرنه جز هدر رفتن پولتان تأثیر دیگری ندارد.
برای مثال، اگر شما یک شرکت نرمافزاری هستید، بهتر برای تبلیغ محصولتان به سراغ اینفلوئنسرهای مد و زیبایی نروید! اما اگر محصولات آرایشی و بهداشتی عرضه میکنید، میتوانید روی آنها برای افزایش فروشتان حساب کنید.
قاعده هشتم: شما دانای کل نیستید!
قواعد بازاریابی حوزهای پویا و همواره در حال تغییر است. ممکن است شما در اجرای یک تاکتیک بازاریابی استاد باشید، اما این به این معنی نیست که همه چیز را بلدید. هیچگاه دست از یادگیری نکشید.
اگر فکر کنید بهترین هستید، چیزی جز ضرر نصیبتان نمیشود. ذهنتان را باز کنید و آماده یادگیری از هر کسی باشید، بهخصوص کسانی که تازه وارد حوزه بازاریابی شده و بیتجربهاند، زیرا این افراد بینش تازهای دارند و کمک میکنند با نگاه جدیدی به مسائل بنگرید.
قاعده نهم: محتوا مهم است، اما نه به اندازه عنوان
همانطور که گفتیم، پیامی که به مخاطبانتان منتقل میکنید بسیار مهم است و در تصمیمگیریشان برای استفاده از محصول یا خدمات شما تأثیر میگذارد. اما هر چهقدر هم که پیامتان خوب باشد، بدون رعایت این دو نکته نمیتوانید موفق شوید:
- اغلب مردم حوصله خواندن محتوای بلند و طولانی را ندارند. پس حتی اگر شاهکاری ادبی بنویسید، بعید است کسی آن را کامل بخواند. برای اینکه مطئن شوید پیامتان به مخاطبانتان میرسد، باید آن را بهگونهای ارائه کنید که سریع و در یک نگاه قابل خواندن و فهمیدن باشد. در غیر این صورت، مقدار زیادی از فروشتان را از دست میدهید. طراحی، فاصلهگذاری، رنگبندی و تایپوگرافی همگی در میزان خوانایی و فهم سریع پیامتان تأثیر میگذارند، پس آنها را جدی بگیرید.
- اهمیت عنوان خوب را دست کم نگیرید. به اندازه زمانی که صرف نوشتن محتوایتان میکنید، برای انتخاب عنوانی جذاب نیز وقت بگذارید. اگر محتوایی عالی با عنوانی بد داشتهباشید، هیچکس آن را نخواهد خواند. در مقابل، اگر عنوان محتوایتان به اندازه کافی ترغیبکننده باشد، افراد بیشتری بر آن کلیک میکنند تا اصل مطلب را بخوانند.
قاعده دهم: از قاعده بازاریابی «هفت بار» استفاده کنید!
بر اساس این قانون، افراد باید 7 بار برندتان را ببینند یا اسمش را بشنوند تا مشتریتان شوند. بنابراین، اگر میخواهید سهم بیشتری از بازار داشتهباشید، باید همهجا حضورتان حس شود.
امروزه در هر زمینهای کسبوکارهای بسیاری فعالیت میکنند که محصولات و خدمات مشابهی دارند. این مسئله انتخاب را برای مشتریان سخت میکند. هرچه برندتان بیشتر در چشم باشد، احتمال اینکه مردم شما را انتخاب کنند، بیشتر است. پس تا جایی که میتوانید از کانالهای بازاریابی متنوع و مؤثر بهره ببرید.
کلام آخر
قواعد بازاریابی به همین 10 مورد ختم نمیشوند. ممکن است شما نیز برای خود قواعد خاصی داشتهباشید. چه از قواعد بالا کمک میگیرید، چه از قواعد مخصوص به خودتان استفاده میکنید، بهتر است فهرستی از آنها را تهیه کنید و مطمئن شوید که همه افراد تیم بازاریابیتان از آنها پیروی میکنند. تنها در این صورت است که میتوانید از رخدادن اشتباههای جبرانناپذیر جلوگیری کنید و از پیشرفت کسبوکارتان اطمینان حاصل کنید.
اگر به حوزه بازاریابی علاقهمند هستید پیشنهاد میکنیم مقاله بازاریابی اینترنتی را در مدیر مارکتینگ از دست ندهید.