در این مقاله به بررسی هفت استراتژی برای آموزش بازاریابی و چگونگی یادگیری مؤثر آن میپردازیم. قبل از شروع این مقاله اگر میخواهید در مورد تعریف بازاریابی بیشتر بدانید، مقاله مدیر مارکتینگ در این باره را از دست ندهید.
بیش از یک میلیارد وبسایت در اینترنت وجود دارد که اغلب آنها تنها چند صد بازدید در ماه دارند. اما برخی از آنها، دهها هزار (یا حتی صدها هزار یا میلیونها) بازدیدکننده در ماه دارند. تعداد اینگونه وبسایتها بهقدری زیاد هست که رقیبانی جدی محسوب شوند. این وبسایتها سه ویژگی مهم دارند که رقابت با آنها را سخت میکند:
- آرشیوی از محتواهای جذاب و مفید دارند
- مجموعهای از مخاطبان فعال و وفادار دارند
- محصولات و خدماتی سودآور دارند که آنها را از یک وبسایت معمولی به یک کسبوکار تبدیل میکند
قرار نیست شما را با این حرفها ناامید کنیم. برعکس، هدف این است که نشان دهیم رسیدن به چنان جایگاهی کاملاً امکانپذیر است.
شما نیز میتوانید در یک بازار اشباعشده رقیبان را کنار بزنید، وبسایتی بسازید که به رشد کسبوکارتان کمک کند و از انجام کاری که دوست دارید، درآمد کسب کنید. یادگیری بازاریابی، کلید دستیابی به همه این اهداف است.
چرا «کاری را انجام دهید که عاشقش هستید»، نصیحت خوبی نیست
امروزه بسیاری از افراد آرزو دارند کسبوکار خودشان را راه بیندازند و وجود اینترنت، ظاهراً تحقق این آرزو را راحتتر کردهاست. حتماً شما هم دوست دارید یک وبسایت، فروشگاه اینترنتی یا بهنوعی کسبوکار خودتان را آغاز کنید و با انجام کاری که عاشقش هستید، به سودآوری برسید.
شما مصمم هستید که غرق در پروژههایی شوید که شما را به آرزویتان میرسانند و بیوقفه، رویاهایتان را دنبال کنید. فکر خوبی است، اما متأسفانه خبر بدی برایتان داریم:
اگر بر کاری تمرکز کنید که عاشقش هستید، شکست خواهید خورد. آنهایی که موفق میشوند یک کسبوکار موفق را راه بیندازند، اول از هر چیز یک بازاریاب هستند. حال ممکن است کسبوکارشان، اشتیاق سوزانشان باشد یا آن را بر اساس نیاز بازار ایجاد کردهباشند. مهم این است که آنها بازاریابان خوبی هستند.
- شما میتوانید بهترین مربی ورزشی در دنیا باشید، اما اگر خودتان را بازاریابی نکنید، شکست میخورید.
- شما میتوانید نویسنده فریلنسر فوقالعادهای باشید، اما اگر نتوانید توجه بازار هدفتان را جلب کنید، کاری از پیش نمیبرید.
- و حتی ممکن است بهترین فروشگاه اینترنتی با محبوبترین کالاها را داشتهباشید، اما اگر کسی از آن بازدید نکند و مشتری نداشتهباشید، طولی نمیکشد که باید آن را تعطیل کنید.
بدون آموزش بازاریابی هم میتوان موفق شد؟
در موارد نادری پیش میآید که در اینترنت، بهخصوص در رسانههای اجتماعی، کسی بدون در نظر گرفتن اصول بازاریابی، مورد توجه مردم قرار میگیرد. اما شما قرار نیست منتظر بشینید تا مردم به شما توجه کنند. آینده شما در دستان خودتان است و باید برای اهدافتان تلاش کنید.
یک خبر خوب و یک خبر بد برایتان داریم:
خبر بد این است که اگر شما علاقهای به تولید ترافیک برای وبسایتتان نداشتهباشید، قید رسانههای اجتماعی را بزنید و فکر کنید بازاریابی یعنی بهزور فروختن محصولات به مشتریان، باید قید کسبوکارتان را بزنید، چون قطعاً شکست خواهید خورد.
و اما خبر خوب این است که اگر بازاریابی را به خاطر خودتان یاد بگیرید و از آن برای کسبوکار خودتان استفاده کنید، درمییابید که چقدر کارآمد و دلنشین است.
طبیعی است که الان علاقهای به بازاریابی نداشتهباشید. ما معمولاً به کارهایی که بلد نیستیم، علاقهای نداریم. اما بازاریابی قابل یادگیری است و شما میتوانید در آن متبحر شوید.
پس بهانههایی مثل بالابودن سن و نداشتن دانش فنی را کنار بگذارید و برای آموزش بازاریابی آماده شوید. برای یادگیری هرچه بهتر بازاریابی، به استراتژیهایی که در ادامه بیان میکنیم، توجه کنید:
استراتژی شماره 1: عذر و بهانهها در آموزش بازاریابی را دور بیندازید
شاید فکر کنید که بازاریابهای خوب برای یادگیری مهارتها و دانششان به دانشگاه رفتهاند و حالا برای شما خیلی دیر شدهاست که چنین تغییری در زندگیتان ایجاد کنید. خوشبختانه، فکر شما اشتباه است. یک بازاریاب خوب نه به تحصیلات دانشگاهی که به طرز فکر رشد (Growth Mindset) نیاز دارد.
اگر طرز فکر رشد داشتهباشید، میتوانید تمام فوتوفنهای بازاریابی را یاد بگیرید. داشتن طرز فکر رشد یعنی فرض شما بر این است که تواناییها و مهارتهایتان منعطفند و میتوانند با گذر زمان بهتر شوند. در مقابل این طرز فکر، طرز فکر ایستا (Fixed Mindset) قرار دارد که یعنی شما فکر میکنید که امکان ندارد توانمندیهایتان را بهبود ببخشید.
شما باید باور داشتهباشید که توانایی یادگیری بازاریابی را دارید و قادرید در آن حرفهای شوید. متأسفانه کمتر پیش میآید که کسی طرز فکر رشد داشتهباشد. اغلب افراد فکر میکنند که یا ذاتاً بازاریابی بلدند یا نیستند و هیچ راهی وجود ندارد که بتوانند بازاریابی را یاد بگیرند. این فکر کاملاً اشتباه است.
بنابراین، اگر واقعاً مصمم به یادگیری بازاریابی هستید، این قواعد را به خاطر بسپارید:
- سن و سالتان را بهانه نکنید. اینکه در دوران نوجوانیتان هنوز اینترنت وجود نداشتهاست، به این معنی نیست که نمیتوانید اکنون بازاریابی دیجیتال را یاد بگیرید. اگر تنها یک دلیل وجود داشتهباشد که نتوانید بازاریابی دیجیتال یاد بگیرید، این است که خودتان نمیخواهید.
- آموزش بازاریابی را جدی بگیرید. اگر میخواهید با تلاشهای نصفه و نیمه وقتتان را تلف کنید و بعد از 3 ماه، از اینکه نتیجهای نگرفتید، آشفته شوید، بهتر است از اول قیدش را بزنید.
- اگر در فرآیند یادگیری خود از یک کانال بازاریابی استفاده میکنید که نتیجه مطلوبی برایتان ندارد، کل مفهوم بازاریابی را زیر سؤال نبرید. کانال دیگری را امتحان کنید. بررسی کنید و ببینید که چه مشکلی داشتید و آن را رفع کنید. همچنین میتوانید برای خود الگوی موفقی انتخاب و از او پیروی کنید.
بهطور خلاصه، تمام عذر و بهانهها را دور بیندازید. آنها هیچ کمکی به آموزش بازاریابی نمیکنند.
استراتژی شماره 2: دورههای آموزشی را فراموش کنید
اگر تابهحال کلیدواژه «بازاریابی دیجیتال» یا «آموزش بازاریابی دیجیتال» را جستوجو کردهباشید، در نتایج جستوجو، سایتهایی را دیدهاید که دورههای کامل و جامع بازاریابی دیجیتال ارائه میدهند.
دورههای عمومی بازاریابی دیجیتال، هیچ کمک به شما نمیکند. بازاریابی مفهوم گستردهاس است و شامل موضوعات مختلفی چون جایگاهیابی (Positioning)، تبلیغات، رسانههای پولی، برندسازی و طراحی میشود. آیا انتظار دارید که با یک دوره آموزشی تمام اینها را یاد بگیرید و بتوانید از آنها استفاده کنید؟ به نظر غیرممکن است!
اگر میخواهید از دورههای آموزشی استفاده کنید، یک موضوع خاص در بازاریابی را انتخاب کنید و در آن زمینه آموزش ببینید. سپس دو سال پیش رویتان را به آن موضوع اختصاص دهید تا کاملاً بر آن مسلط شوید.
دورههایی را انتخاب کنید که بهطور اختصاصی به موضوع موردنظرتان میپردازد و اساتیدش صلاحیت کافی را دارند. دو عامل صلاحیت یک استاد را مشخص میکند:
- او دانش مورد نیاز برای تدریس دوره را نه از طریق تحصیلات و کتابها، بلکه با تجربههایش بهدست آوردهاست.
- او باید مدرکی دال بر استفاده عملی از دانشش در یک شرکت یا شرکتهای مختلف نشان دهد. اگر او خودش از دانشش استفاده نمیکند، نمیتواند استاد خوبی برایتان باشد.
یافتن چنین اساتیدی کار آسانی نیست، اما اگر بگردید قطعاً آنها را پیدا میکنید. تنها استادی با چنین صلاحیتهایی است که میتواند واقعاً به شما چیزی یاد بدهد.
استراتژی شماره 3: در آموزش بازاریابی به رفتارهای خودتان توجه کنید
اگر میخواهید راه انجام کاری را پیدا کنید، رفتارهای خودتان منبع خوبی برای بررسی است. برای مثال، تصور کنید که میخواهید مقالههایتان خوانندگان بیشتری داشتهباشد. در این صورت، باید از خود بپرسید چه عواملی باعث میشود که شما جذب یک مقاله شوید و آن را بخوانید. جواب شما میتواند چنین مواردی باشد:
- عنوان مقاله را در توییتر دیدم و از آن خوشم آمد
- یک پست اسپانسردار در فیسبوک توجهم را جلب کرد و روی آن کلیک کردم
- یکی از دوستانم آن را برایم فرستاد
- هنگامی که در گوگل جستوجو میکردم، آن را پیدا کردم
دلایل شما هرچه که باشد، به احتمال زیاد در مورد دیگران نیز صدق میکند. پای بازاریابی که به میان میآید، اغلب افراد رفتارهای مشابه و قابل پیشبینی دارند. بنابراین، شما با بررسی رفتارهای خودتان میتوانید مخاطب هدفتان را بشناسید.
حتی اگر ویژگیهای روانشناختی یا جمعیتشناختی شما با مخاطب هدفتان متفاوت باشد، باز هم به احتمال زیاد رفتارهای مشابهی دارید. اگر عنوان جذاب یک مقاله شما را تحت تأثیر قرار داد یا پست اسپانسردار فیسبوک متقاعدتان کرد که روی آن کلیک کنید، این روشها روی مخاطب شما نیز اثر میکند.
بنابراین، هر وقت با یک مشکل بازاریابی برخورد کردید، برای یافتن راه حل به خودتان مراجعه کنید و بپرسید: «در چنین موقعیتی، من چه رفتار و عکسالعملی داشتهام؟»
استراتژی شماره 4: شرکتهای موفق در تمام حوزهها را بررسی کنید
یک راه مؤثر برای یادگیری هر کاری این است که ببینید افراد موفق چگونه آن را انجام میدهند و از آنها تقلید کنید. برای مثال، فرض کنید میخواهید قدرت قلمتان بیشتر کنید و محتوای ارزشمندتری بنویسید. ابتدا، باید ببینید که هدفتان از نوشتن چیست و دوست دارید نوشتههایتان چه ویژگیهایی داشتهباشند. ممکن است بخواهید نوشتههایی بنویسید که:
- جذاب و سرگرمکننده هستند و خوانندگان آن را تا انتها مطالعه میکنند
- مخاطبان را متقاعد میکند به غیر از خواندن آن، کاری نیز انجام دهد.؛ برای مثال، عضو خبرنامهتان شود.
- برای خوانندگان الهامبخش، انگیزهبخش و آموزنده باشد.
برای این کار، باید به سراغ وبلاگنویسان و نویسندگان محبوب موفقتان بروید و ببینید که آنها چگونه محتوای فوقالعادهای تولید میکنند و همان کارها را انجام دهید.
در مورد بازاریابی نیز میتوانید به همین صورت عمل کنید. اگر در بازاریابیتان با مشکلی روبهرو هستید و نمیدانید آن را چگونه حل کنید، ابتدا بهدقت مشخص کنید که چه هدفی دارید. سپس شرکتهای موفق را بررسی کنید تا دریابید که آنها مسئلهای مشابه را چگونه برطرف کردهاند. اگر روش آنها موفق بودهاست، به احتمال زیاد برای شما نیز راهگشا خواهد بود.
استراتژی شماره 5: بر یک هدف تمرکز کنید
این نصیحت را همیشه به یاد داشتهباشید: با یک دست، دو هندوانه را بلند نکنید. این حرف در مورد هر کاری، از جمله یادگیری بازاریابی صدق میکند. اگر میخواهید مهارت، ورزش یا زبان جدیدی یاد بگیرید، بهترین راه این است که خود را در آن غرق کنید. آموزش بازاریابی هم از این قاعده مستثنی نیست.
در فرآیند یادگیری بازاریابی، در هر زمان بر یک کانال بازاریابی تمرکز کنید. همه ما در روز مقدار زمان یکسانی در اختیار داریم و در این مورد، تفاوتی میان شما و بیل گیتس وجود ندارد. پس فرض کنید اگر در روز چهار ساعت زمان برای بازاریابی وبلاگ یا کسبوکارتان داشتهباشید، بهتر است چگونه از آن استفاده کنید؟
شما دو راه پیش رو دارید:
- تمام چهار ساعت را به یک کانال بازاریابی اختصاص دهید، آن را بهخوبی بشناسید و یاد بگیرید و دریابید که چگونه میتوانید به بهترین نحو از آن استفاده کنید.
- زمانتان را میان کانالهای مختلف تقسیم کنید. مثلاً یک ساعت را در توییتر بگذرانید و ساعتی دیگر را به اینستاگرام اختصاص دهید.
اطمینان داشتهباشید که مورد اول راه اثربخشتری است و مورد دوم باعث میشود که به خاطر جابهجایی بین کانالهای مختلف، تمام وقتتان تلف شود.
انتخاب کانالی که بهترین نتیجه را برایتان دارد کار سادهای است، اما آسان نیست.
احتمال اینکه حواستان به کانالهای مختلف پرت شود، زیاد است و باید یاد بگیرید که تنها بر یک کانال تمرکز کنید.
استراتژی شماره 6: به یادگیری بازاریابی متعهد شوید
با آموزش بازاریابی سادهانگارانه برخورد نکنید. اگر واقعاً میخواهید بازاریابی یاد بگیرید و آن را بهطور موثری بهکار ببندید، باید آن را جدی بگیرید. فرض کنید یادگیری بازاریابی شغلتان است. هرچه زمان بیشتری به آن اختصاص دهید، در نهایت، خودتان نتیجهاش را میبینید.
شما میتوانید بهطور خودآموز مشغول یادگیری بازاریابی شوید، اما بدانید که باید متعهد، صبور و باپشتکار باشید. کتابها، پادکستها، مقالهها و ویدیوهای یوتوب فراوانی وجود دارند که شما میتوانید از آنها استفاده کنید و ذرهذره به دانش بازاریابیتان بیفزایید، اما بهشرطی که واقعاً ساعتها وقت بگذارید و یاد بگیرید.
در واقع، آموزش بازاریابی باید تبدیل به شغل تماموقت شما شود.
زمانی که در دانشگاه مشغول تحصیل بودید را به یاد آورید. در زمان، شما بهاندازه یک شغل تماموقت زمان میگذاشتید، اما یکچهارم مطالبی را یاد میگرفتید که میتوانستید خودآموز یاد بگیرید. پس برای خودتان و زمانتان ارزش قائل شوید و آموزش بازاریابی را جدی بگیرید.
استراتژی شماره 7: دست به کار شوید
اکنون میدانید که باید به یادگیری متعهد شوید، اما ممکن است سوالی برایتان پیش بیاید: اگر برای یادگیری و کسب اطلاعات جدید آنقدر زمان بگذارید، آیا وقتی برای عمل باقی میماند؟ آیا داشتن اطلاعات بیش از حد مشکلزا نخواهدبود؟
دقیقاً مشکل همین است. هنگامی کسی درباره موضوعی بیش از حد اطلاعات کسب میکند، دچار تحلیل فلجکننده (Analysis Paralysis) میشود؛ یعنی آنقدر ذهنش درگیر اطلاعات میشود که نمیتواند هیچ کاری انجام دهد.
اگر به چنین شرایطی دچار شوید، نمیدانید کارتان را از جا باید شروع کنید و ممکن است سعی کنید همهچیز را با هم امتحان کنید که البته با شکست روبهرو میشوید. بنابراین، باید پس از آنکه اصول و مفاهیم اولیه بازاریابی را یاد گرفتید، دست به کار شوید.
شما پیش از آنکه بتوانید اولین اقدام بازاریابیتان انجام دهید، باید مجموعهای از اطلاعات را بهدست آورید، اما بعد از آن، وقت آن است که دانشتان را به کار ببندید و استراتژیهایی که یاد گرفتهاید را عملی کنید.
این نکته را به خاطر بسپارید: پس از اینکه اطلاعات اولیه را بهدست آوردید، دیگر هیچگاه به سراغ مطلب جدیدی نروید و استراتژی جدیدی یاد نگیرید، مگر آنکه بتوانید آن را در عمل امتحان کنید و اثربخشیاش را بسنجید.
به یاد داشتهباشید که با انجام دادن یک کار آن را بهتر یاد میگیرید، پس فقط به دنبال کسب اطلاعات نباشید و آن را در عمل استفاده کنید.
رویای کارآفرینی در سر دارید؟ بازاریابی کلید موفقیتتان است!
ممکن است فکر کنید بدون بازاریابی هم میتوانید وبلاگی راه بیندازید و مشغول به کار شوید. البته که میتوانید، اما مسیر پیش رویتان طولانی و پرپیچوخم خواهدبود. شما برای بهدستآوردن ترافیک، جمعآوری لیست ایمیل و درآوردن حتی هزار تومن با چالش روبهرو خواهیدشد.
در مقابل، اگر بازاریابی یاد بگیرید، رفتار مردم را درک میکنید و درمییابید که انگیزهشان برای خرید چیست، چرا روی لینکی کلیک میکنند و چرا چیزی را بهاشتراک میگذارند. این دقیقاً دانشی است که موفقیت کسبوکار، وبسایت یا وبلاگتان را تضمین میکند.